بحث تعمیرات در هر سیستمی و از جمله سیستم قدرت، از اهمّیت ویژهای برخوردار است. در ساختار سنّتی صنعت برق، تعمیرات مربوط به بخش تولید و انتقال، هر دو توسّط اپراتور شبکه صورت میگیرد. با تجدیدساختار صنعت برق، پیشنهاد زمان تعمیرات مربوط به بخشهای مختلف سیستم به مالکان بخشها واگذار میشود و بهرهبردار مستقل سیستم، مسئول نظارت و هماهنگی زمان انجام تعمیرات میباشد.
در مدلهایی که برای زمانبندی تعمیرات سیستم انتقال ارائه شده است، عموماً سعی در انتخاب بهترین زمان تعمیرات به منظور حفظ قابلیت اطمینان سیستم در یک ناحیهی امن است و قابلیت اطمینان سیستم به عنوان مهمترین قید این مسأله لحاظ میشود. پس از سال 2001 میلادی، مطالعهی تأثیر حملات عامدانه بر شبکهی قدرت اهمّیت ویژهای به خود گرفته است؛ چراکه اعمال استانداردهای کلاسیک برای تأمین قابلیت اطمینان سیستم نمیتواند به قدر کافی واقعیت موجود، یعنی بحث حملهی عامدانه به شبکهی قدرت، را در خود لحاظ کند. در این پایاننامه، در قدم اوّل، مدل جدیدی ارائه میشود که میتواند آسیبپذیری سیستم قدرت را در یک افق زمانی مورد بررسی قرار دهد. «بُعد زمانی» حملات عامدانه در پژوهشهای قبلی در نظر گرفته نشده است. خروجی این مرحله، مدلی زمانی است که بصورت یک مسألهی دو سطحی فرمولبندی شده است. این مدل دو سطحی با استفاده از تئوری دوگان تبدیل به یک مسألهی برنامهریزی یکسطحی میشود. در مرحلهی دوّم، از این مدل برای ارائهی یک فرمولبندی جدید برای زمانبندی تعمیرات خطوط انتقال استفاده میشود. در فرمولبندی جدید، زمانبندی تعمیرات خطوط انتقال به صورت یک مسألهی برنامهریزی چندسطحی در نظر گرفته میشود که در آن، آسیبپذیری سیستم قدرت در کنار قید قابلیت اطمینان سیستم لحاظ میشود.
مدلهای پیشنهادی بر روی شبکههای استاندارد Garver 6-Bus و IEEE-RTS 24-Bus پیادهسازی و توانایی این روشها نشان داده شده است.
کلمات کلیدی: آسیبپذیری سیستم قدرت، برنامهریزی چندسطحی، تئوری دوگان، زمانبندی تعمیرات خطوط انتقال.